خواستم بر زخم هایت بوسه بگذارم، نشد ...
چیز قابل داری نداشتم که به بهانه ی شهادتش، تقدیم دردانه ی سیدالشهدا (ع) کنم،
می خواستم بیشتر باشد، اما نشد ...
هیچ کس در شام با دُردانه ات همدم نشد
هیچ کس جز عمّه زینب همدم دردم نشد
حرف های عمه مرهم شد برای من، ولی
هیچ کس بر زخم های عمه ام مرهم نشد
الأمــان از کـوفـه و از شـام، از غـربـت پــدر!
طاقت ما کم شد اما سنگ بـاران کـم نـشد
قـدّ مـن کـوتـاه بـود و نـیـزه ها خـیلی بلند
خواستم بر زخم هایت بوسه بگذارم، نشد
پی نوشت:
1) خدا رحمت کند خلیل عمرانی را ... فاتحه و صلواتی برای شادی روحش بخوانید ...
2) اجرای غزل مرثیه ای از من، توسط حاج سید مهدی میرداماد در شام غریبان حسینی:
::
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و ششم آذر ۱۳۹۱ ساعت 22:18 توسط محمد میرزایی
|